صفات فرا طبیعی امام حسین (ع):
پیشانی او قدری سفید بود که مردم میتوانستند در تاریکی راه خود را به سوی او پیدا کنند. او قادر به معالجه بیماری بود. او با دمیدن بر علامتی سفید در میان دو چشم زنی مؤمن باعث محو آن شد، او تب فردی بیمار را معالجه کرد. او دست مردی را که به خاطر لمس دست زنی به هنگام طواف کعبه به وی چسبیده بود جدا کرد، فقهاء قبلاً تصمیم به قطع دست گرفته بودند. قوای خارق العاده امام همچنین او را قادر ساخت تا فرزندی شیرخواره را به حرف در آورد و نام پدر واقعیاش را آشکار کند،و آب را در کربلاء با پرتاب تیری نزدیک خیمه همسرانش جاری سازد. او به سوی آسمان علامتی داد و گروهی از فرشتگان فرود آمدند تا برای او بجنگند، اما او فدا کردن خود را برگزید. او میتوانست آینده را ببیند و رازها را بداند. کلاً این حضرت محمد (ص) است که به نزدیکان او و یا به خود امام حسین در رؤیا از مرگی که در انتظار اوست خبر میدهد. او به پنج تن میگوید که امام حسین همانند برادرش ظالمانه کشته خواهد شد و اخلاف آنها از حسابرسی اعمال در روز قیامت بخشوده خواهند شد. او از قبل میدانست که عمربن سعد فرمانده سپاه دشمن است و مرگ او را به فاصله کوتاهی بعد ازمرگ خودش پیشبینی کرده بود و میدانست که سرش به نزد ابن زیاد برده خواهد شد و حامل آن هیچ پاداشی دریافت نخواهد کرد. از همان اوان شهادتش تا کنون ، دوستان و شيعيانش ، و همه آنان که به شرافت و عظمت انسان ارج مي گذارند، همه ساله سالروز به خون غلتيدنش را، سالروز قيام و شهادتش را با سياه پوشی و عزاداری محترم مي شمارند، و خلوص خويش را با گريه بر مصايب آن بزرگوار ابراز مي دارند. پيشوايان مآل انديش و معصوم ما، هماره به واقعه کربلا و به زنده داشتن آن عنايتی خاص داشتند. غير از اين که خود به زيارت مرقدش مي شتافتند و عزايش را بر پا مي داشتند، در فضيلت عزاداری و محزون بودن برای آن بزرگوار، گفتارهای متعددی ايراد فرموده اند. زيارت حسین (ع) در حقيقت مدرسه بزرگ و عظيم است که به جهانيان درس ايمان و عمل صالح مي دهد و گويی روح را به سوی ملکوت خوبيها و پاکدامنيها و فداکاريها پرواز مي دهد. هر چند عزاداری و گريه بر مصايب حسين بن علی (ع )، و مشرف شدن به زيارت قبرش و بازنماياندن تاريخ پرشکوه و حماسه ساز کربلايش ارزش و معياری والا دارد، لکن بايد دانست که نبايد تنها به اين زيارتها و گريه ها و غم گساريها اکتفا کرد، بلکه همه اين تظاهرات ، فلسفه دين داري ، فداکاری و حمايت از قوانين آسمانی را به ما گوشزد مي نمايد، و هدف هم جز اين نيست ، و نياز بزرگ ما از درگاه حسينی آموختن انسانيت و خالی بودن دل از هر چه غير از خداست مي باشد، و گرنه اگر فقط به ظاهر قضيه بپردازيم ، هدف مقدس حسينی به فراموشی مي گرايد. راستی هرگز انديشيده ايد اگر شهادت جانگداز و حماسه آفرين حسين (ع ) به وقوع نمي پيوست و مردم يزيد را خليفه پيغمبر (ص ) مي دانستند، و آن گاه اخبار دربار يزيد و شهوترانيهای او و عمالش را مي شنيدند، چقدر از اسلام متنفر مي شدند، زيرا اسلامی که خليفه پيغمبرش يزيد باشد، به راستی نيز تنفرآور است ... و خاندان پاک حضرت امام حسين (ع) نيز اسير شدند تا آخرين رسالت اين شهادت را به گوش مردم برسانند. و شنيديم و خوانديم که در شهرها، در بازارها، در مسجدها، در بارگاه متعفن پسر زياد و دربار نکبت بار يزيد، هماره و همه جا دهان گشودند و فرياد زدند، و پرده زيبای فريب را از چهره زشت و جنايتکار جيره خواران بنی اميه برداشتند و ثابت کردند که يزيد سگ باز وشرابخوار است ، هرگز لياقت خلافت ندارد و اين اريکه ای که او بر آن تکيه زده جايگاه او نيست . سخنانشان رسالت شهادت حسينی را تکميل کرد، طوفانی در جانها برانگيختند، چنان که نام يزيد تا هميشه مترادف با هر پستی و رذالت و دنائت گرديد و همه آرزوهای طلايی و شيطاني اش چون نقش بر آب گشت . نگرشی ژرف مي خواهد تا بتوان بر همه ابعاد اين شهادت عظيم و پرنتيجه دست يافت.
وقتی امام حسین (ع) در صحنه کارزار فرو افتاد:
روز تاریک شد و ستارگان قابل رویت شدند ، آسمان سرخ شد از آسمان خون بارید به گونهای که آثارش بر سرها و جامگان مردم حتی مردم خراسان باقی ماند، در زیر سنگها در شام و دیگر جاها خون پدیدار شد. از دیوارها خون بیرون آمد. در شب مرگ امام حسین ام سلمه یا ابن عباس در رویایی حضرت محمد(ص) را با سر و روئی خاک آلود میبیند که خون خود را در ظرفی می ریزد. خاک کربلایی که جبرئیل یا فرشته ای دیگر به حضرت محمد (ص)داده بود و ام سلمه آن را نگه داشته بود ،در شب بعد از مرگ امام حسین به خون تبدیل شد. ام سلمه که دریافته بود آن حادثه غمبار به اتمام رسیده، گریه کرد؛ او اولین کسی در مدینه بود که گریست. اجنّه گریه کرده و اشعاری قرائت کردند؛ همسران اجنه مرثیههای خاکسپاری بر زبان آوردند؛ ام سلمه و زنان دیگر صدای آنها را شنیدند. فرشتگان هنگامی که سر امام حسین (ع) به دمشق برده شد گریستند. حتی حیوانات وحشی و ماهیان نیز گریستند. امام علی (ع) میدانست که پسرش در کربلاء کشته خواهد شد و وقتی از این مکان گذر کرد، ایستاد و گریست و به نبوت حضرت محمد شهادت داد. او نام کربلاء را تفسیر کرد: کرب و بلاء(محنت و آزمایش). شهیدان کربلاء بدون حسابرسی اعمالشان وارد بهشت خواهند شد. شخصی نامعلوم که همه صدای او را میشنیدند ولی هیچ کس او را ندید، در طول شب قبل از جنگ آیات وعید را میخواند.
کرامات سر بریده:
هنگامی که سر منتقل میشد، قلم مرموزی از جنس پر آیات وعید را بر دیواری مینوشت. همین آیات در کلیسایی در رم که ۳۰۰ سال قبل از رسالت حضرت محمد (ص) ساخته شده، نوشته شده بود. سر، عطری از خود منتشر میکرد و راهبی که تحت تأثیر نور حیرتانگیز ساطع شده از آن قرار گرفته بود مبلغی پول داد تا آن را در حجره خویش نگه دارد. شب هنگام سخن گفت و روز بعد راهب مسلمان شد و دراهمی که او داده بود به سنگ تبدیل شد؛ سر آیات قرآن را قرائت کرد خولی که آن را در شب ورودش به کوفه به خانهاش برده و زیر سبویی نهاده بود دید: ستونی از نور از آسمان فرود آمده و پرندهای سفید به دور سبو میچرخید. همه کسانی که به امام حسین ظلم کردند با مصیبتی فوری یا نهایی روبرو شدند: قتل، کوری، بیماریهای مختلف ( برای مثال جذام، تشنگی دائم، دستهای خشک همچون چوب در تابستان و مرطوب و نمناک در زمستان) نیز مرگ در اثر سوختگی؛ نیش عقرب، ضعف و ناتوانی، فقر، رانده شدن از خانه توسط همسر .کسانی که اموال متعلق به امام حسین (ع) را دزدیدند نیز مجازات شدند: کسی که عمامه امام حسین را به سر خود نهاد به جنون مبتلا گشت و کسی که عبایش را پوشید به فقر دچار شد و کسی که عطر او، گیاهان رنگزا و لباسهایش را استفاده کرد به جذام و یا ریزش مو مبتلا شد. اقلام دزدیده شده، دستخوش تغییراتی شدند که یا آنها را غیرقابل استفاده ساخت و یا ارزش خود را از دست دادند: گوشت شتران تلخ شد یا آتش گرفت، گیاهان رنگزا و عطریات به خون بدل شدند و طلا در دست زرگران به مس یا آتش تبدیل شد، زعفران آتش گرفت.